طاهره رضایی، بانوی ۳۳ ساله و حافظ کل قرآن کریم است که موفق شده منزل شخصی خود را تبدیل به یکی از شعب مؤسسه قرآنی بیت‌الاحزان حضرت زهرا(س) کند. در این مصاحبه دقایقی با او همکلام می‌شویم و داستان زندگیش را مرور می‌کنیم.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان حضرت زهرا(س) به نقل از ایکنا، سه سالی است که به خاطر نبود مکانی برای برگزاری کلاس قرآن در اطراف محل زندگی‌اش، خانه‌اش را تبدیل به مؤسسه قرآنی کرده است. تنها منزل شخصی که موفق شده است مجوز شعبه را از مؤسسه بیت‌الاحزن بگیرد.

طاهره رضایی متولد ۱۳۶۵ در روستای پهنابه نی‌ریز از حفاظ مؤسسه قرآنی ـ فرهنگی بیت‌الاحزان حضرت زهرا(س) است که در راه ترویج قرآن علاوه بر وقت و انرژی‌اش، از خانه و زندگی‌اش هم مایه گذاشته است و همسر و فرزند خردسال او نیز در این راه با او هم قدم شده‌اند. در این مصاحبه پای سخنان او می‌نشینیم.

چه شد که حافظ قرآن شدید؟
در دوران راهنمایی یک جزء از قرآن را حفظ کردم و بعد از آن حفظ کل قرآن برایم یک آرزو شد. دوران دبیرستان موفق شدم حفظم را به ۸ جزء برسانم اما با شروع دانشگاه بین من و حفظ قرآن فاصله افتاد. بعد از اتمام دانشگاه به مدت یکسال به همراه همسرم به شهرک صادق آباد رودخور رفتم و در آنجا بود که با موسسه بیت‌الاحزان حضرت زهرا(س) آشنا شدم. بعد از حفظ ۱۵ جزء به نی‌ریز برگشتیم و بقیه حفظم را در بیت‌الاحزان شعبه نی‌ریز ادامه دادم. بحمد الهی در مدت یک سال و نیم موفق به حفظ کل قرآن شدم.

دلیل مهاجرت‌های شما چه بود؟
همسرم اهل رودخور بود و به این علت به آنجا رفتیم و پس از فوت ایشان و پدرشان در یک تصادف به نی‌ریز برگشتم. در واقع در نیمه مسیر حفظ قرآن من این اتفاق تلخ رخ داد.

پس از فوت همسرتان، در حفظ قرآن سست نشدید؟
برعکس چون ایشان هم اشتیاق زیادی به حفظ قرآن من داشتند انگیزه من برای اتمام حفظم چند برابر شد؛ به طوری که قبل از مراسم چهلم به کلاس‌هایم برگشتم و حفظم را از سر گرفتم. می‌توانم بگویم تنها چیزی که آن دوران من را نجات داد همین حفظ قرآن بود.

در شعبه رودخور خیری به نام نجمی‌نیا بود که با اتمام حفظ ۵ جزء سفر مشهد و اتمام ۱۵ جزء سفر کربلا به حفاظ هدیه می‌داد. پس از حفظ جزء پانزدهم به همراه دیگر حافظان مؤسسه راهی کربلا شدم و خاطره زیبایی از این سفر که همه کاروان، حافظ قرآن بودند در یاد دارم.

فعالیت‌های قرآنی‌تان را از کجا شروع کردید؟
سال ۸۹ بلا فاصله پس از اتمام حفظم در دوره تربیت مربی مؤسسه بیت‌الاحزان که به مدت یک ماه در روستای محمدآباد برگزار می‌شد شرکت کردم و پس از آن تدریس را آغاز کردم. سال ۹۰ بود که با برادر همسرم ازدواج کردم و دوباره به رودخور رفتم و حدود یک سال در آنجا مشغول به تدریس حفظ و تدبر و تجوید شدم.

چه شد که تصمیم گرفتید منزل مسکونی‌تان را تبدیل به شعبه بیت‌الاحزان کنید؟
منزل ما در شهرک شهید بهشتی شهر نی‌ریز است. در این شهرک پایگاهی به نام محمد رسول‌الله(ص) وجود دارد که در ابتدای امر کلاس‌های قرآنی را در آنجا برگزار می‌کردیم. طی صحبت‌هایی درخواست دادیم که این کلاس‌ها زیر نظر مؤسسه بیت‌الاحزان حضرت زهرا(س) اداره شود؛ چون بالاخره هم طبق روش‌های مؤسسه پیش می‌رفتیم و هم برنامه‌های موسسه بهتر و منظم‌تر بود. اما گفتند این مکان زیر نظر اداره تبلیغات اسلامی است و باید کلاس‌ها نیز زیر نظر آنجا برگزار شود. برای این کار با تبلیغات هم صحبت کردیم اما به نتیجه نرسیدیم. در نهایت پس از یک ماه، دیگر اجازه برگزاری کلاس‌ها را ندادند. خیلی آن زمان ناراحت بودم و مدام به این فکر می‌کردم که برای بچه‌های این اطراف چه می‌شود کرد؟ در همین بحبوحه شبی در عالم رویا دیدم بچه‌هایی که یک ماه در کلاس‌های پایگاه شرکت می‌کردند حافظ کل قرآن شده‌اند و جشنی برایشان برپا شده است. بعد از آن همه همتم را برای سر پا کردن دوباره کلاس‌ها گذاشتم. پس از صحبت با همسرم به این نتیجه رسیدیم که می‌توانیم هفته‌ای دو جلسه، صبح‌ها که ایشان منزل نیستند کلاس حفظ را برای بچه‌ها در منزلمان برگزار کنیم. با عنایت حضرت زهرا(س) دو صبح در هفته تبدیل به تمام صبح‌های هفته شد و کم کم عصرها هم اضافه شد.

وقتی که همه زندگی، قرآن می‌شود‌

از چه زمانی شعبه شهرک شهید بهشتی در منزل شما فعال شد؟
اسفند ۹۴ کلاس‌های حفظ پایگاه تعطیل شد و در فروردین ۹۵ اولین بار کلاس‌ها را در خانه‌مان برگزار کردیم اما به طور رسمی سال ۹۶ موفق به گرفتن مجوز شعبه از مؤسسه بیت‌الاحزان شدیم.

شما تنها شعبه مؤسسه در یک منزل مسکونی هستید. چطور مرکز مدیریت را برای مجوز دادن به این کار قانع کردید؟
برای راه‌اندازی شعبه چند ملاک اصلی مدنظر مرکز است و آن ملاک‌ها را داشتیم. علاوه بر این خیلی پیگیر بودم تا روند قانونی ثبت شعبه انجام شود. از آنجا که خودم کارشناسی حسابداری خوانده‌ام و حدود یک سال هم امور مالی یکی از شعب نی‌ریز بودم، مسئولیت امور مالی و مدریت داخلی و تدریس در شعبه را خودم به عهده گرفتم، مسئولیت شعبه را آقای منزه که از کارکنان نیروی انتظامی هستند عهده‌دار شدند، مکان شعبه هم که مشخص بود و این‌گونه موفق به اخذ مجوز شعبه شدیم.

در شعبه منزل شما چه فعالیت‌هایی انجام می‌شود؟
کلاس حفظ که از ابتدا برای نوجوانان و بزرگسالان برگزار می‌شد، اما بعدها در رده خردسالان هم کلاس حفظ را برگزار کردیم. رفته رفته تعدادی برای آموزش روخوانی هم آمدند و اکنون علاوه بر این دو، کلاس‌های تدبر، تجوید، روخوانی، روان‌خوانی، جلسات اخلاق و سایر مراسم‌های مذهبی در این شعبه برگزار می‌شود.

۱۰ شب محرم و شب‌های احیا ماه مبارک رمضان به خاطر اعتقاد مردم به حضرت زهرا(س) مراسم‌های به حدی شلوغ می‌شود که علاوه بر فرش کردن حیاط عده‌ای در راهرو و آشپزخانه و هر کجا که جایی پیدا شود، می‌نشینند. در هر مراسم قریب به ۲۰۰ مهمان داریم. همچنین اهالی محل بسیار به سفره‌های ختم صلوات معتقدند و هر زمان مشکلی برایشان پیش می‌آید در موسسه سفره ختم صلوات برگزار می‌کنند. خیلی‌ها از همین سفره‌های خانه حضرت زهرا(س) حاجت گرفته‌اند.

همسرتان با تبدیل خانه‌تان به مؤسسه مخالفتی نکردند؟
همه چیز مرحله به مرحله پیش رفت. همان‌طور که قرآن درباره مدل‌کاری شیطان می‌گوید گام به گام پیش می‌آید، بنده این مدل را در راه خدا به کار گرفتم. البته خودم هم آن زمان فکر نمی‌کردم خانه‌مان تبدیل به چنین مؤسسه‌ای شود. قطعاً عنایت حضرت زهرا(س) بود که همسرم هم هیچ وقت مخالفت نکردند و از آنجا که می‌خواستند کاری برای شادی روح برادر و پدر مرحومشان انجام داده باشند، برای این کار همراهی می‌کردند.

شغل همسر شما چیست؟
شغل ایشان آزاد است و به صورتی نیست که حتماً لازم باشد از صبح زود از خانه خارج شوند اما ایشان این التزام را پذیرفتند و هر صبح ساعت ۷ برای برگزاری کلاس‌ها از خانه می‌روند. عصرهای تابستان هم سعی می‌کنیم نزدیک‌تر به غروب آفتاب کلاس‌ها را برگزار کنیم که برای بیرون ماندنشان زیاد با مشکل گرمی هوا مواجه نباشند. شب‌هایی که مراسم داریم هم که ایشان خودشان در پشت صحنه برای مراسم در تدارکند و کمک می‌کنند.

شما یک پسر بچه ۶ ساله هم دارید؛ فکر نمی‌کنید فرزندتان با این وضعیت اذیت می‌شود؟
خیلی اوقات بانوانی که برای کلاس‌ها تشریف می‌آورند بچه‌هایشان را هم با خود می‌آورند و آن‌ها محمدرضا را هم از تنهایی در‌می‌آورند. حتی گاهی که هوا مساعد باشد مثل صبح‌های بهار و تابستان و اوایل پاییز، کلاس را در حیاط برگزار می‌کنیم کل ساختمان را برای بازی در اختیار بچه‌ ها قرار می‌دهیم.

در کلاس‌هایی که برای بچه‌های خردسال برگزار می‌کنیم، محمدرضا هم شرکت می‌کند. اوایل که مراسم‌ها را شروع کرده بودیم و محمدرضا ۳ سال بیشتر نداشت کمی حیران بود که بالاخره اینجا خانه‌مان است یا بیت‌الاحزان اما بعد که برایش توضیح دادم متوجه شد و خودش را با شرایط وفق داد. البته از این نظر که نمی‌توانم او را در کلاس‌های مختف ثبت‌نام کنم شرمنده‌ام اما فکر می‌کنم در خانه کنار بچه ها خیلی هم به او خوش می‌گذرد.

عکس‌العمل قرآن‌آموزان از اینکه کلاسشان در خانه شما برگزار می‌شود، چیست؟
قرآن‌آموزان به طور کامل احساس می‌کنند که در شعبه بیت‌الاحزان هستند نه در خانه مسکونی. البته گاهی اوقات می‌گویند کاش یک مکان جدا بود تا شما اذیت نشوید و برایشان توضیح می‌دهم که برگزاری این کلاس‌ها در خانه‌مان نه تنها باعث آزار نمی‌شود بلکه ما را خوشحال هم می‌کند. یکی از قرآن‌آموزان شبی خواب دیده بود که کسی خانه را نشان می‌دهد و می‌گوید: اینجا بیت الاحزان است؛ وقتی وارد می‌شوید به حضرت زهرا(س) سلام دهید. موارد دیگری هم بوده است و این چیزها هم باعث دلگرمی ما و هم باعث دید بهتر قرآن‌آموزان به شعبه می‌شود.

کلاس‌هایتان در چه مقطع سنی برگزار می‌شود؟
کلاس‌های خردسالان جداست و با روش‌های مخصوص به خود ارائه می‌شود اما در کلاس‌های حفظ عمومی افراد در سن‌های مختلف، از دانش‌آموز گرفته تا بانوان خانه‌دار شرکت می‌کنند.

این اختلاف سنی‌ها مشکلی را به وجود نمی‌آورند؟
تاکنون نه تنها مشکلی به وجود نیامده بلکه باعث شده است بانوان خانه‌دار هم پا به پای دانش‌آموزان و جوان‌ترها پیش بیایند. از طرفی در کلاس همه باهم دوست هستند و حفظ قرآن فارغ از تفاوت‌های بین نسلی زنجیر اتصال دل‌هایشان به هم شده است. قبل از شروع به کار شعبه اهالی فقط با هم همسایه و هم محل بودند اما اکنون روابط صمیمانه‌ای بینشان برقرار است؛ به طوری که هر گاه کسی بیمار شود یا اتفاقاتی از این دست،همه با هم به عیادت آن فرد می‌روند.

هزینه‌های شعبه را از کجا تأمین می‌کنید؟
با کمک خیرین. خیلی اوقات اهالی محل مراسم‌های مذهبی و نذورات خود را در مؤسسه برگزار می‌کنند و در صورت تمایل هر مبلغی که بخواهند را به موسسه کمک می‌کنند. تعداد ۴۰ عدد صندوق نذورات هم در بین قرآن‌آموزان و اهالی توزیع کردیم که بخشی از مخارج را تأمین می‌کند. البته کمک گرفتن ما از خیرین منحصر به هزینه‌های موسسه نیست. هرگاه کسی مشکل مالی داشته باشد، شعبه بیت‌الاحزان به عنوان واسطه بین کمک‌کننده و کمک‌گیرنده عمل می‌کند. به این صورت که گاهی از بین خود قران‌آموزان کمک جمع می‌کنیم یا با کسی که توانایی مساعدت داشته باشد صحبت می‌کنیم و سرانجام به نام بیت‌الاحزان حضرت زهرا(س) کمک را به نیازمند آن می‌رسانیم تا کرامت افراد هم حفظ شود.

ماجرای حضور خانواده نیروهای انتظامی در کلاس‌های مؤسسه چیست؟
خانه‌های سازمانی نیروهای انتظامی در نزدیکی شعبه قرار دارد. سال قبل برای آشنا شدنشان با کلاس‌های مؤسسه، یک شب در ماه مبارک رمضان به همراه قرآن‌آموزان، نیروهای انتظامی و خانواده‌هایشان را به صرف افطاری دعوت کردیم و برنامه‌های موسسه را برایشان شرح دادیم. پس از آن همسران و دختران کارمندان نیروی انتظامی در کلاس‌های مؤسسه شرکت می‌کنند. قرآن‌آموزان زمانی دیگر در کلاس‌ها شرکت نمی‌کنند که یا به جایی دیگر نقل مکان کرده باشند یا به خاطر فرزنددار شدن یا مسائل این‌چنینی نتوانند حضور پیدا کنند و تا به حال کسی نبوده که به خاطر خستگی یا دلزدگی دیگر در کلاس‌ها حاضر نشود.

اگر نکته‌ای باقی مانده است، بفرمایید.
از همسرم کمال تشکر را دارم که مرا در این کار همراهی کرده و سعی می‌کند برنامه‌های زندگی مان را بر اساس برنامه‌های بیت‌الاحزان بچیند. همچنین از دیگر بزرگوارانی که زحمت می‌کشند مثل امین منزه و به خصوص حجت‌الاسلام شاهسونی، مدیر مسئول بیت‌الاحزان سپاسگزارم که هر زمان از ایشان دعوت کردیم رد نکردند و با حضورشان باعث قوت قلبمان شدند.

اشتراک در
اطلاع از
0 نظر
بازخوردهای انلاین
مشاهده تمامی نظرات